غزلک
غزلک ، شکستنت کار کیه ؟
به عزا نشستنت کار کیه ؟
عسلک ، نبینم افتادن تو
بگو پر پر شدنت کار کیه ؟
نگو دیو قصه تو فنجون فالت افتاد
آسمون لهجه فیروزه رو یاد تو نداد
غزلک گریه نکن ،
گریه به چشمات نمی آد !
سنگ فیروزه این رنگی به قاب کی شکست ؟
زورق رهایی تو چه جوری به گل نشست ؟
ای نگین از همه ستاره ها ، ستاره تر
راست بگو سنگ سقوط و کی به پرواز تو بست ؟
نگو دیو قصه تو فنجون فالت افتاد
آسمون لهجه فیروزه رو یاد تو نداد
غزلک گریه نکن ،
گریه به چشمات نمی آد !
غزلک یار اگه آوار تو شد ، گریه نکن
اگه بر حق شدنت دار تو شد ، گریه نکن
اگه هر پنجره دیوار توشد ، گریه نکن
یا پرستار اگه بیمار تو شد گریه نکن !
غزلک گریه نکن ،
گریه به چشمات نمیاد
(گزیده شعر غزلک ( شهیار قنبری
چهارشنبه 7 فروردین 1392 - 6:47:06 PM